عصر ایران- تونی بلر، نخستوزیر اسبق و جنجالی بریتانیا، در طرح جدید دونالد ترامپ برای اداره غزه نقشی محوری ایفا میکند. آیا او با تجربه ایرلند شمالی میتواند صلح را به ارمغان آورد یا میراث جنگ عراق مانع موفقیت او خواهد شد؟
نشریه The Observer در مطلبی به قلم راشل سیلوستر (Rachel Sylvester) سردبیر سیاسی این نشریه، به موضوع طرح ترامپ برای اداره غزه و نقش آفرینی تونی بلر نخست وزیر اسبق بریتانیا پرداخته است.
در این مطلب آمده است: اگر طرح ریاست جمهوری آمریکا به پیش برود، بلر نقشی محوری به عنوان اولین عضو معرفی شده «هیئت بینالمللی صلح» جدید ایفا خواهد کرد. بِلِر قصد ندارد صرفاً «نامی روی در»، جدا از واقعیتهای میدانی باشد. او، حداقل در ابتدا، خود را در منطقه مستقر خواهد کرد و به طور عملی و مستقیم در تأمین بودجه برای بازسازی غزه و حصول اطمینان از اینکه پول به درستی حسابرسی شده و هوشمندانه هزینه میشود، مشارکت خواهد داشت.
در حال حاضر، «مؤسسه تونی بلر» نزدیک به ۱۰۰ کارمند دارد که در سراسر خاورمیانه فعالیت میکنند. هدف این است که افرادی که اداره روزمره غزه را از طریق یک کمیته تکنوکرات و غیرسیاسی بر عهده میگیرند، فلسطینیها باشند.
بیانیه کاخ سفید اهدافی را برای «بازسازی و احیای» غزه، با بهرهگیری از منابع مالی منطقه و گرد هم آوردن کارشناسانی «که به تولد برخی از شهرهای معجزهآسای مدرن و پررونق در خاورمیانه کمک کردهاند»، مشخص کرده است. این ادبیات، ادبیات یک توسعهدهنده املاک (بسازوبفروش) است.
بلر با سرمایهگذارانی در جهان عرب و فراتر از آن روابطی دارد. احتمالاً کمکهایی از سوی دولتهای کشورهای اتحادیه اروپا و نروژ و همچنین ایالات متحده، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر وجود خواهد داشت.
شک و تردیدهای تونی عربستان!
هجده سال پس از ترک خیابان داونینگ (مقر نخست وزیری بریتانیا)، بلر هنوز ارتباطات قدرتمندی در منطقه دارد - از جمله با محمد بن سلمان از عربستان سعودی، محمد بن زاید از امارات متحده عربی و ملک عبدالله از اردن. او بنیامین نتانیاهو را از دهه ۱۹۹۰ که هر دو رهبر دولتهای خود بودند میشناسد و به کوشنر نزدیک است. آنها تقریباً دو دهه پیش در محافل میهمانی منهتن با یکدیگر ملاقات کردند و در سال ۲۰۱۰ در مراسم غسل تعمید دختران (گریس و کلویی) روپرت مرداک و وندی دنگ، دوباره با هم مرتبط شدند. با به قدرت رسیدن ترامپ در سال ۲۰۱۶ و منصوب کردن کوشنر به عنوان مشاور ارشد با مسئولیتهای گسترده از جمله خاورمیانه، رابطه آنها عمیقتر شد.
کوشنر در حین مصاحبه با بلر در کنفرانسی در سال ۲۰۱۹، نخستوزیر سابق را «دوست خوب من و مشاوری خوب در بسیاری از این مسائل» توصیف کرد. سال بعد، بلر به کوشنر کمک کرد تا امارات متحده عربی را در تلاش خود برای عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل، موسوم به «پیمان ابراهیم»، همراه کند.
مشارکت بلر در هیئت بینالمللی جدید، به ویژه در میان فلسطینیان، بحثبرانگیز است. اگرچه او به عنوان نخستوزیر به مذاکرات صلح در ایرلند شمالی کمک کرد، اما اعتبار او در نظر بسیاری از مردم به دلیل نقشش در جنگ ۲۰۰۳ علیه صدام حسین برای همیشه خدشهدار شد. سِر سایمون فریزر، رئیس سابق وزارت خارجه، معتقد است که بلر در واشنگتن، اسرائیل و خلیج [فارس] مورد اعتماد است «اما افکار عمومی جهان عرب، عراق را فراموش نکرده است.»
برای برخی دیگر، ایده جتسواری «تونیِ عربستان» برای نجات خاورمیانه، یادآور دوران استعمار است. دانیل لوی، رئیس «پروژه ایالات متحده/خاورمیانه» - که پدرش مایکل فرستاده بلر در خاورمیانه بود - فکر میکند که طرح ترامپ اساساً ناقص است: این منشوری برای یک کمپانی هند شرقی هلند جدید در قرن بیست و یکم است. وقتی فلسطینیها به هیچ وجه امور خود را مدیریت نمیکنند، در کدام دنیا چنین چیزی پذیرفته خواهد شد؟
سلمان شیخ، دستیار ویژه سابق فرستاده سازمان ملل در خاورمیانه، میگوید: بلر مورد اعتماد نخبگان خاصی است اما... باید عاملیت بسیار بیشتری برای فلسطینیان وجود داشته باشد، باید عادلانهتر و متوازنتر باشد، که وقتی تونی بلر را دارید، اینطور به نظر نمیرسد.
دیگران نسبت به مشارکت او نظر مثبتتری دارند. سِر پیتر ریکتس، رئیس وزارت خارجه در دوران بلر، فکر میکند که رهبر سابق حزب کارگر «تأثیر خوبی» بر ترامپ در زنده نگه داشتن چشمانداز راه حل دو کشوری داشته است.
او میگوید: او (تونی بلر) احتمالاً آخرین نخستوزیر بریتانیا بود که علاقه پایداری به صلح اعراب و اسرائیل داشت. هر کس دیگری آن را در جعبه مسائل بسیار دشوار قرار داده است. البته، عراق لکه ننگی است که همواره با اوست. اما بلر از اشتباهات عراق درس گرفته است، بنابراین وقتی نوبت به فرصت دیگری برای کار بر روی یک گذار پس از درگیری میرسد، او آن تجربه گرانبها را با خود میآورد.
او اشاره میکند که در روزی که بلر در سال ۲۰۰۷ خیابان داونینگ را ترک کرد، بلافاصله به عنوان فرستاده صلح خاورمیانه برای مذاکراتی چهارجانبه، متشکل از سازمان ملل، ایالات متحده، اتحادیه اروپا و روسیه، نقشی را بر عهده گرفت.
ریکتس میگوید: بیشتر مردم وقتی از نخستوزیری کنار میروند، خواهان استراحت هستند، اما بلر وارد دیپلماسی فعال رفت و برگشتی شد. من فکر میکنم او صادقانه معتقد است که مهارتهای مذاکره برای یافتن راه حلی را دارد. من در اطراف ویتکاف کسی را نمیبینم که واقعاً چیزی درباره خاورمیانه بداند. گمان میکنم بلر، با جایگاه ارشد، اقتدار، ارتباطاتش با همه طرفها و سطح انرژیاش، یک بازیگر بسیار مهم از آب در خواهد آمد. اگر کسی قرار باشد تلاش و سفرهای هوایی واقعی برای به نتیجه رساندن این کار انجام دهد، آن شخص بلر خواهد بود.
بِلِر سوپرمن نیست!
زمانی که بلر برای اولین بار به عنوان فرستاده منصوب شد، کاخ سفید هشدار داد که نخستوزیر سابق «سوپرمن» نیست و «شنل ندارد». او در هتل مجلل «آمریکن کلونی» اورشلیم مستقر شد و یک طبقه کامل را در اختیار گرفت، اما تلاشهایش برای برقراری صلح توسط عناصری در دولت آمریکا خنثی شد و این نقش در نهایت عمدتاً به توسعه اقتصادی محدود شد. برای بلر، یکی از معدود رهبران سیاسی غربی که به «خدا باور دارد»، مبارزه واقعی همیشه یک نبرد ماهیتیتر میان اسلام و اسلامگرایی، میان تساهل مذهبی و افراطگرایی ایدئولوژیک بوده است.
اکنون او امیدوار است که رابطهاش با کوشنر تضمین کند که همچنان گوش شنوایی در نزد ترامپ داشته باشد. آلیستر برت، وزیر محافظهکار سابق در امور خاورمیانه، میگوید انتقادات از بلر به خاطر همکاری با آنها نابهجاست. «آنها تنها گزینه موجود هستند. شما باید با کسانی کار کنید که میتوانند به چیزی دست یابند.»
نخستوزیر سابق همیشه این ایده را دوست داشته که میتواند مشکلاتی را حل کند که هیچ کس دیگری نمیتواند. سِر دیوید منینگ، که مشاور سیاست خارجی بلر در شماره ۱۰ [دفتر نخستوزیری] بود، میگوید او در ایرلند شمالی دیده بود که یک «مسئله لاینحل» در نهایت «حلشدنی» از آب درآمد.
او میگوید: «او کاملاً به این ایده متعهد بود که مشکل خاورمیانه قابل حل است و باید حل شود.» انگیزه دیگر از ۱۱ سپتامبر ناشی شد: او [مشکل اسرائیل و فلسطین] را به عنوان یکی از محرکهای بنیادگرایی و افراطگرایی میدید که به شدت نیاز به رسیدگی داشت.
سِر آنتونی سلدون، مورخ سیاسی که زندگینامه بسیاری از نخستوزیران از جمله بلر را نوشته است، میگوید خاورمیانه برای او «عمیقاً شخصی» است: من فکر میکنم این از ایمان او و حسی از تمایل به دیدن خود به عنوان یک شفابخش نشأت میگیرد. به عنوان نخستوزیر، او خواهان خیمه بزرگ بود، میخواست مورد قبول همه باشد. او نمیخواست یک رهبر قبیلهای و تفرقهافکن باشد، آن حس تمایل به پل زدن و متحد کردن، و داشتن شجاعت برای رفتن به جاهایی که دیگران نمیخواهند بروند، برای او بسیار مهم است.
سِر جان جنکینز، دیپلمات ارشد سابق که پستهای سفارتی مختلفی در سراسر خاورمیانه داشته است، فکر میکند «کارهای ناتمام زیادی» برای بلر در منطقه وجود دارد. او میگوید: این کاری است که ناتمام مانده، چون هرگز نمیتواند تمام شود. من نمیگویم مسیحگونه، اما این خوشبینی ابدی در مورد او وجود دارد که با توجه به فقدان خوشبینی در اکثر طبقه سیاسی ما از آن زمان تاکنون، لزوماً چیز بدی نیست. وقتی صحبت از خاورمیانه به میان میآید، این ممکن است پیروزی امید بر تجربه باشد.
بلر در ۷۲ سالگی چیزی برای از دست دادن ندارد. او آنقدر مسن است که نمیتواند توسط ترامپ مورد قلدری یا اغوا قرار گیرد، اما همچنین میداند که این تنها رئیسجمهوری است که قدرت دارد طرح صلح را به سرانجام برساند.
وقتی نمایندگان پارلمان از حزب کارگر از او میپرسند که چگونه میتواند با رهبر جمهوریخواه کار کند، او میگوید که مسائل این روزها فراتر از سیاستهای حزبی است: اگر بتوانیم به جنگ پایان دهیم، کار خوبی انجام دادهایم.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر